معرفی کتاب کلید را بزن!

این کتاب به مواردی می پردازد که همه دوست دارند در خودشان تغییر ایجاد کنند، خواه اینکه تناسب اندام بهتری پیدا کنند و سیگار بکشند، درآمد بیشتری کسب کنند یا اینکه با تلفن صحبت کردن سر میز شام را خراب نکنند.

این کتاب سه عامل ضروری برای تغییر را با مثال های روشن توضیح می دهد و اینکه چگونه می توانید آنها را در مورد خود، خانواده، سازمان یا جامعه خود به کار ببرید تا احتمال تغییر دائمی از یک رفتار بد به یک رفتار خوب را به حداکثر برسانید.

از میان سه عامل مورد نیاز برای ایجاد تغییر، دو عامل در ذهن قرار دارند. یک بخش از ذهن شما منطقی است و بخش دیگر احساسی است.

حالا فردی را تصور کنید که سوار بر فیل است، سوارکاری که فیل را کنترل می کند ذهن منطقی شماست در حالی که خود فیل ذهن احساسی شماست. سوارکار افسار را در دست دارد و از نظر فنی او مسئول است، اما به تفاوت اندازه بین سوارکار و فیل نگاه کنید. اگر سوارکار و فیل بر سر جایی که می خواهند بروند اختلاف نظر داشته باشند، زمان زیادی طول نمی کشد که سوارکار مجبور شود تسلیم شود و هر کاری را که فیل می خواهد انجام دهد.

برای مثال، آیا تا به حال تصمیم گرفته اید که سالم تر غذا بخورید؟ یک روز هوس یک بسته پفک به سرتان می زند. به تدریج ذهن شما شروع به بهانه تراشی در مورد آن می کند. اینکه تمام هفته خوب بوده اید یا اینکه در آینده بیشتر ورزش می کنید یا اینکه در نهایت به رژیم غذایی شما کمک می کند. به اندازه کافی زود، سوارکار تسلیم می شود، فیل یک پاکت پفک را تمام می کند و شما روی مبل با گرد و غبار پفک پوشیده شده اید و تعجب می کنید که چه اتفاقی افتاده است!

اما عامل سوم تغییر حرکت است چگونه می توانید برای فیل و سوارکار رسیدن به جایی که می خواهند راحت تر شود؟ هر سه عامل برای ایجاد یک تغییر موفق مورد نیاز هستند. بنابراین، بیایید آنها را تجزیه کنیم:

هدایت سوارکار: هنگام ایجاد تغییرات، به راحتی می توان به چیزهایی که نیاز به اصلاح دارند نگاه کرد. در عوض، به دنبال مواردی باشید که در حال حاضر کار می کنند و این نتایج را تکرار کنید.

انگیزه دادن به فیل: هنگامی که یک هدف بزرگ و دست نیافتنی دارید، رسیدن به آن می تواند دلهره آور به نظر برسد و کارهای دلهره آور می توانند فیل را بترسانند. وقتی سعی می کنید کوه اورست را فتح کنید، باید مسیر پیش رو را گام به گام طی کنید به جای اینکه به این فکر کنید که چقدر باید بالا بروید. برای کوچک کردن تغییر، کارهای کوچک زیادی را انجام دهید که موفقیت آمیز باشند و بتوانند شما را برای ادامه دادن به مسیر ترغیب کنند.

آماده شدن برای شکست: وقتی چیز جدیدی را امتحان می کنید، قرار است در آن خیلی مبتدی باشید و فیل واقعاً از شکست متنفر است. با طرز فکر رشدی، فرهنگی از شکست را بپذیرید که می گوید ذهن شما ثابت نیست و برای اینکه در کاری خوب شوید، ابتدا باید در آن کار بد باشید. هر شکست یک قدم به موفقیت مداوم نزدیکتر است.

محیط را تغییر دهید: محیطی که در آن هستید تأثیر عمیقی بر نحوه انجام کارها دارد. اگر معلم هستید و می خواهید بچه ها به موقع سر کلاس حاضر شوند، به جای اینکه تمام روز در مورد آن سخنرانی کنید، کافی است درهای کلاس را قفل کنید و کلاس را شروع کنید و هر کسی که دیر رسید را بیرون در راهرو نگه دارید. به اندازه کافی زود متوجه می شوند که اگر می خواهند در کلاس باشند، باید قبل از زنگ زدن به آنجا برسند.

اینها تنها چند راهی است که می توانید در زندگی خود تغییر ایجاد کنید و کاری را که می خواهید انجام دهید به عادت تبدیل کنید که باعث می شود انجام رفتارها از انجام ندادن آنها آسان تر شود.

تغییر همیشه کار نمی کند و تغییر همیشه هم با شکست مواجه نمی شود؛ هنگامی که تغییر کار می کند، تمایل دارد این سه چارچوب را داشته باشد، چه عمدی باشد چه نباشد.

داشتن سوارکار، فیل و مسیر تعیین شده بهترین شانس موفقیت را به شما می دهد. با این چارچوب می توانید در خود، خانواده، سازمان یا حتی جامعه خود تغییراتی ایجاد کنید.